|
خطبه بعد از كشته شدن طلحه و زبيروَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ كه بعد از كشته شدن طلحه و زبير ايراد فرموده در عرصه تاريكى ها به كمك ما هدايت يافتيد، و به اوج برترى رسيديد، و از شب تاريك السَّرارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْواعِيَةَ، وَ كَيْفَ يُراعِى النَّبْأَةَ مَنْ أصَمَّتْهُ درآمديد. گران باد گوشى كه نداى نصيحت را نشنود، و آن كه آواى بلند گوشش را كر نموده چگونه صداى ملايم الصَّيْحَةُ؟! رُبِطَ جَنانٌ لَمْ يُفارِقْهُ الْخَفَقانُ. مازِلْتُ اَنْتَظِرُ بِكُمْ مرا بشنود؟! آرام باد قلبى كه از خوف خدا از ضربان بازنمى ايستد. پيوسته در انتظار عواقب عهدشكنى عَواقِبَ الْغَدْرِ، وَاَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ. سَتَرَنى عَنْكُمْ جِلْبابُ شما بودم، و علامت فريب خوردگان را در چهره شما مى ديديم. چشم پوشيم از شما به خاطر پنهان بودنتان الدِّينِ، وَ بَصَّرَنيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ. اَقَمْتُ لَكُمْ عَلى سَنَنِ الْحَقِّ فى زير لباس دين بود، در حالى كه نور قلبم مرا از پنهان شما خبر مى داد. كنار مسير گمراه كننده ايستادم تا شما را به راه جَوادِّ الْمَضَلَّةِ، حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَلادَليلَ، وَ تَحْتَفِرُونَ وَلاتُميهُونَ. حق آرم، آن زمان كه جمع مى شديد و راهنما نداشتيد، و براى آب هدايت چاه مى كنديد و به آب نمى رسيديد. اَلْيَوْمَ اُنْطِقُ لَكُمُ الْعَجْماءَ ذاتَ الْبَيانِ. غَرَبَ رَأْىُ امْرِئ تَخَلَّفَ نظرات شما عزیزان: برچسبها: |